دل در جسد شبهه عبارت چه نمايد
آئينه روشن شب تارت چه نمايد
خورشيدي و يگذره نسنجيد يقينت
هستي بتوزين بيش عيارت چه نمايد
زحمت مکش از هيأت افلاک و نجومش
انديشه تصوير بخارت چه نمايد
عالم همه نقش پر طاوس خيال است
اينجا دگر از رنگ بهارت چه نمايد
تمثال خياليکه نه رنگست و نه بويش
گيرم شود آئينه دوچارت چه نمايد
با اين رم فرصت که نگه بستن چشم است
شرم آينه دار است شرارت چه نمايد
بر عالم بي ساخته صنعت نتوان بافت
مهتاب کتان نيست زتارت چه نمايد
وضع طلب آئينه آثار صداع است
خميازه بجز شکل خمارت چه نمايد
مقدار جسد فهم کن و سعي معاشش
خاک از تگ و پو غير غبارت چه نمايد
يک غنچه نقاب از چمن دل نگشودي
اي بي بصر آن لاله عذارت چه نمايد
گاهي تو و ما گاه من و اوست دليلت
تحقيق گر اين است عبارت چه نمايد
(بيدل) بگشاد مژه هيچت ننمودند
تا بستن چشم آخر کارت چه نمايد