در مدح سلطان سنجر

خسروا بخت همنشين تو باد
مشتري در قران قرين تو باد
خواجه اختران غلام تو گشت
عرصه آسمان زمين تو باد
خاتم و خنجر قضا و قدر
در يسار تو و يمين تو باد
آسمان و مجره و خورشيد
تخت و تيغ تو و نگين تو باد
چون قضا رنگ حادثات زند
ناظرش حزم پيش بين تو باد
چون قدر نقش کاينات کند
دفترش صفحه يقين تو باد
مشکلي کان کليم حل نکند
سخره دست و آستين تو باد
معجزي کان مسيح پي نبرد
راه تحصيل آن رهين تو باد
در براهين رؤيت ايزد
برترين حجتي جبين تو باد
در وقايع گره گشاي امور
راي رايت کش رزين تو باد
در حوادث گريزگاه جهان
حصن انديشه حصين تو باد
سعد و نحس مدبران فلک
هر دو موقوف مهر و کين تو باد
چرخ را در مصاف کون و فساد
جمله بر وفق هان و هين تو باد
رونق ملک و استقامت دين
دايم از قوت متين تو باد
ابر باران فتح و سيل ظفر
از کمان تو و کمين تو باد
سبز خنگ سپهر پيوسته
نوبتي وار زير زين تو باد
آفتابي که خازن کانهاست
نايب خازن و امين تو باد
تا کس از آفرين سخن گويد
سخن خلق آفرين تو باد
مدد بي نهايت ابدي
از شهور تو و سنين تو باد
همه وقتي خداي عز و جل
حافظ و ناصر و معين تو باد