پايم از عشق تو در سنگ آمدست
عقل را با تو قبا تنگ آمدست
نام من هرگز نياري بر زبان
آري از نامم ترا ننگ آمدست
هرچه داني از جفا با من بکن
کت زبوني نيک در چنگ آمدست
هرکسي آمد به استقبال من
اندهانت چند فرسنگ آمدست
انوري پايت ز راهي بازکش
کاندران هر مرکبي لنگ آمدست