شماره ٦٧٦: من نمي خواهم که چشمم غير آن رو بنگرد

من نمي خواهم که چشمم غير آن رو بنگرد
چشم بد حيف است کاندر روي نيکو بنگرد
حاجت تير و کمان نبود، فتد مرغ از هوا
يا شب اندر روزن آيد ماه و آن رو بنگرد
باد در چشمش ز تير غمزه ميل آتشين
هر که در رويت به نقصان يک سر مو بنگرد
حرز بازو کرد خسرو نام ميمون ترا
شوق چون غالب شود در حرز بازو بنگرد