شماره ٥٨٦: فرياد، ز غمزه تو فرياد

فرياد، ز غمزه تو فرياد
کز وي شغبي به عالم افتاد
فرياد رسي که رفت بر چرخ
ما را ز کرشمه تو فرياد
تو مردم چشم ما و ما را
بر گوشه دل نياوردي ياد
درياب مرا که آهم از غم
چون صور صداي حشر درداد
گر واسطه وصال نبود
آن کيست که نيست با غمت شاد؟