شماره ٥٨٥: از رنگ رخت قمر توان کرد

از رنگ رخت قمر توان کرد
وز لعل لبت شکر توان کرد
گر از دهنت خبر توان يافت
در راه عدم سفر توان کرد
ماييم دو ديده وقف کرده
سويت نظري مگر توان کرد
بردار ز روي طره کاين دم
شام غم ما سحر توان کرد
خسرو چو اسير گشت بر وي
مي کن که ازين بتر توان کرد