شماره ٥١٢: سروي چو تو در اچه و در تته نباشد

سروي چو تو در اچه و در تته نباشد
گل مثل رخ خوب تو البته نباشد
دوزيم قبا بهر قدت از گل سوري
تا خلعت زيباي تو از لته نباشد
اين شکل و شمايل که تو کافر بچه داري
در چين و ختا و ختن و خته نباشد
بدخواه ترا در دو جهان روي سيه باد
در ديده خصم تو به جز مته نباشد
در جنت و فردوس کسي را نگذارند
تا داغ غلامي تواش پته نباشد
سلطاني مسکين نکند ميل به جنت
در صحن بهشت ار طبق بته نباشد
از پشت رقيب تو کشم تسمه چندين
تا گنجفه اسب تو از پته نباشد
چون موي شد از فکر ميانت تن خسرو
تا همچو رقيبت خنک و کته نباشد