شماره ٣٣٩: ترا به دين و ديانت درون بپايد راست

ترا به دين و ديانت درون بپايد راست
که کارهاست چو دين و ديانت آيد راست
نمايد ار کم خويشت فزون، مشو خوش، زانک
يکي به ديده احول دو مي نمايد راست
تو ديده راست کن، از کج روي مرنج که پير
نه جمله راست رود، گر چه کس گشايد راست
رفيق راست گزين کادمي ميان کسان
اگر چه راست در آيد بدان که بايد راست
حکيم پهلوي بدخو چنان شد از ره دور
که در ميان مخالف کسي سرايد راست
تو هم خطا کني، ار باشدت در اصل خطا
که از مشيمه کژ آدمي نيابد راست
مرو به وادي سر گم که عاقبت ره دور
رسد به جايي، خسرو، اگر گرايد راست