شماره ٢٥١: بار عشقت بر دلم باري خوش است

بار عشقت بر دلم باري خوش است
کار من عشق است و اين کاري خوش است
جان دهم در پاش، ار چه بي وفاست
دل بدو بخشم که دلداري خوش است
بلبل شوريده را از عشق گل
در چمن با صحبت خاري خوش است
راستي را سرو در نشو و نماست
از قد يارم نموداري خوش است
هيچ بيماري نباشد خوش، ولي
چشم جادوي تو بيماري خوش است
تير چشم او جهان در خون گرفت
ليک از دستت کمان داري خوش است