شماره ٢٣٠: باد نوروز چو دنباله جان ما داشت

باد نوروز چو دنباله جان ما داشت
دل ما را اثري بوي کسي شيدا داشت
از کجا گشت پديد، اين همه خوبان، يارب
آسمان، اين چه بلا بود که بهر ما داشت؟
عشق بنشست به جان، خانه دل کرد خراب
که من سوخته را بر سر اين سودا داشت؟
خلق گويند که گر جانت به کار است، مبين
چه کنم چون نتوانم دل خود بر جا داشت
نرود باغ، کزان ديده که ديدت خسرو
نتواند به گل و لاله نازيبا داشت