محاوره ما بين خدا و انسان

خدا:

جهان را ز يک آب و گل آفريدم
تو ايران و تاتار و زنگ آفريدي
من از خاک پولاد ناب آفريدم
تو شمشير و تير و تفنگ آفريدي
تبر آفريدي نهال چمن را
قفس ساختي طاير نغمه زن را

انسان:

تو شب آفريدي چراغ آفريدم
سفال آفريدي اياغ آفريدم
بيابان و کهسار و راغ آفريدي
خيابان و گلزار و باغ آفريدم
من آنم که از سنگ آئينه سازم
من آنم که از زهر نوشينه سازم