4899 مورد در 0.01 ثانیه یافت شد.

شاهنامه فردوسي

  • بزرگان و با دانش آزادگان
    نبشتند يکسر همه رايگان
  • حسين قتيب است از آزادگان
    که ازمن نخواهد سخن رايگان
  • ديوان خاقاني

  • پيش مرغان سر کوي مغان
    دانه دل رايگان خواهم فشاند
  • آبروي است کيمياي بزرگ
    کيميا رايگان نخواهد داد
  • بر خاک در تو آب حيوان
    چون آتش رايگان ببينم
  • اي کعبه ملک عصمة الدين
    من بنده رايگان کعبه
  • رباعيات خيام

  • باقي همه رايگان نيرزد هشدار
    تا عمر گرانبها بدان نفروشي
  • بوستان سعدي

  • بياموز مردي ز همسايگان
    که آخر نيم قحبه رايگان
  • ديوان سنايي

  • جان را بدهم به خدمت تو
    من خدمت رايگان نخواهم
  • عندليب آمده در مدحت شاه
    رايگان همچو سنايي به سخن
  • الحق بزرگوار خردمند مهتريست
    کورا کسي مديح برد خاصه رايگان
  • حديقة الحقيقة و شريعة الطريقة سنايي

  • سوز سينه ش اگر عيان گردد
    چنبر چرخ رايگان گردد
  • آب نايافته گران باشد
    چون بيابند رايگان باشد
  • ديوان شاه نعمت الله ولي

  • آمدي نزد من شدي عاشق
    نقد گنجينه رايگان بردي
  • ديوان عطار

  • مي ندانم من سبکدل هيچ
    تا چرا رايگان گران توام
  • هيلاج نامه عطار

  • طلبکار تو بودم در جهان من
    کنونت يافتستم رايگان من
  • خسرو نامه عطار

  • چنانم رايگان کردي پديدار
    بفضلت رايگانم شو خريدار
  • گرانباريم ما را رايگان بخش
    زيانکاري بي سرمايگان بخش
  • لسان الغيب عطار

  • هرکه آيد در گلستان لسان
    بوي سرما بيابد رايگان
  • جوهر الذات عطار

  • بهر جانب همي آب روان ديد
    معظم قصرهاي رايگان ديد
  • بلاي قرب ماکش اينزمان تو
    که بخشيديم اينجا رايگان تو
  • ديوان عراقي

  • اين آينه چهره حقيقت
    هر دم به تو رايگان نمايد
  • ديوان محتشم کاشاني

  • وصلت به خدا که رايگان است
    هرچند خرد گران خريدار
  • ديوان مسعود سعد سلمان

  • نخواهي ثنا تا عطاهاي تو
    ستانندگان را بود رايگان
  • ديوان فيض کاشاني

  • گفتي که وصال رايگان نيست
    ديدار مرا بها چه داري
  • مثنوي معنوي

  • آن مهابت قسمت بيگانگان
    وين تجمش دوستان را رايگان
  • خلعت هستي بدادي رايگان
    من هميشه معتمد بودم بر آن
  • ديوان شمس

  • لابه کني، باده دهي رايگان
    ساقي دريا صفت مشفقي
  • لابه کني، باده دهي رايگان
    ساقي دريا صفت مشفقي
  • شيره و شيرين بدهم رايگان
    ليک چو انگور نيفشارمش
  • درويش که اسرار جهان ميبخشد
    هردم ملکي به رايگان ميبخشد
  • خسرو و شيرين نظامي

  • بيامرزش روان آمرزي آخر
    خداي رايگان آمرزي آخر
  • ليلي و مجنون نظامي

  • اين شيفته راي ناجوانمرد
    بي عاقبت است و رايگان گرد
  • وان ياوگيان رايگان گرد
    پيرامن او گرفته ناورد
  • شرف نامه نظامي

  • بپيچم سر از رايگان خوارگان
    مگر بيزبانان و بيچارگان
  • وگر ني بهاري بدين خرمي
    چرا رايگان اوفتد بر زمي
  • مخزن الاسرار نظامي

  • نام کرم ساخته مشتي زيان
    اسم وفا بندگي رايگان
  • ديوان ابوسعيد ابوالخير

  • آسان آسان ز خود امان نتوان يافت
    وين شربت شوق رايگان نتوان يافت
  • دلبر دل خسته رايگان مي خواهد
    بفرستم گر دلش چنان مي خواهد
  • ديوان امير خسرو

  • به نقد خوشدلي مفروش ده روز حيات خود
    که خواهد رايگان رفتن متاع کامرانيها
  • داغ غلامي از من هست ار دريغ باري
    از بيع کن مشرف مملوک رايگان را
  • به يک جان خواستم يک جام شادي
    ز دور چرخ، گفتا، رايگان نيست
  • خسروا، بستان متاعي در دکان روزگار
    کاين بهار عمر ناگه رايگان خواهد گذشت
  • يوسف عهدي، اگر خسرو بود قيمت گرت
    ور دهم ملک دو عالم رايگان بستانمت
  • بوسه به قيمت دهد، جان ببرد رايگان
    قيمت بوسيش هست، منت جانيش نيست
  • نرخ کردي به بوسه اي جاني
    بنده بخريد و رايگان دانست
  • به رسم بندگي بپذير، خسرو را، چه کم گردد؟
    به سلک بندگانت گر غلامي رايگان آيد
  • ياري دل ما به رايگان برد
    تا دل طلبيم باز جان برد
  • مانديم ازان حريف دل دزد
    زد قلعه و مهره رايگان برد
  • گر روي تافتي سخني گوي در چمن
    گل را دهند قيمت وبو رايگان بود