4899 مورد در 0.00 ثانیه یافت شد.

ديوان شمس

  • يکي ياري نکوکاري ز هر آفت نگهداري
    ظريفي ماه رخساري به صد جان رايگان باشد
  • اگر چه شرط نهاديم و امتحان کرديم
    ز شرط ها بگذشتيم و رايگان کرديم
  • گر کسي غواص نبود بحر جان بخشنده است
    کو همي بخشد گهرها رايگان اي عاشقان
  • گه بکشي گران دهي گه همه رايگان دهي
    يک نفسي چنين دهي يک نفسي چنان دهي
  • رايگان روي نموده ست غلط افتادي
    باش تا در طلب و پويه جهان پيمايي
  • بيدار شو اي دل که جهان مي گذرد
    وين مايه عمر رايگان ميگذرد
  • آندل که به صد هزار جان مي ندهم
    يک خنده تو به رايگان مي ببرد
  • گفتم که تو بحر کرمي گفت خموش
    در است چو سنگ رايگان نتوان کرد
  • آن وعده که کرده اي رها مي نکند
    ور ني خود را به رايگان کشته امي
  • ديوان ناصر خسرو

  • الفنج کن اکنون که مايه داري
    از منت نصيحت به رايگان است
  • دل گران دارند شيعت بر سبکساران خلق
    رايگان اين ناکسان را بر کران اند، اي رسول
  • اين همه مايه است که گفتم تو را
    مايه به باد از چه دهي رايگان
  • تو بي تميز بر الفغدن ثواب مرا
    اگر بداني مزدور رايگان شده اي
  • ديوان وحشي بافقي

  • ز آنجا که بساط همت اوست
    بالله که هر دو رايگان است
  • به مثل آب خضر اگر طلبند
    در ديار تو رايگان باشد
  • به سوداي سر بازار جودت
    متاع هر دو عالم رايگان باد
  • اي پيش همت تو متاع سراي دهر
    بي قدرتر از آنکه توان رايگان فروخت
  • سوگواران رايگان دانند و از گردون خزند
    قيمت مشک ار نهد بر توده خاکسترش
  • خلد برين وحشي بافقي

  • گفت فروشنده که اي غلتبان
    چند از اين درد سر رايگان
  • فرهاد و شيرين وحشي بافقي

  • بگفتا شکرم را نرخ جان است
    بگفتا گر به سد جان رايگان است
  • هفت اورنگ جامي

  • بر کس انگشت اعتراض منه
    دين خود رايگان ز دست مده
  • تا کي اين ذکر رايگان گوييم
    کار کرديم مزد آن جوييم
  • در دلش اين هوس که بي رنجي
    يابم امروز رايگان گنجي
  • آن گهر از دست مده رايگان
    خاصه که در مدح فرومايگان
  • نپنداري که جان را رايگان داد
    فروغ روي جانان ديد و جان داد