4899 مورد در 0.03 ثانیه یافت شد.

حديقة الحقيقة و شريعة الطريقة سنايي

  • مرد را در لباس خلقان جوي
    گنج در کنجهاي ويران جوي
  • گنج قارون به دامن سنگي
    زيب حورا عيان به هر رنگي
  • نيست از نقطه تا خط فرمان
    گنج بي رنج و درد بي درمان
  • مرد چون رنج برد گنج برد
    مرغ راحت ز باغ رنج برد
  • رنج بردار تا بيابي خنج
    رنج مارست خفته بر سر گنج
  • رنج کش را نصيبه چبود گنج
    بستر خواب راحت آمد رنج
  • هر چه ز آغاز دل به رنج بود
    عاقبت ناز و عز و گنج بود
  • هدکه از بهر شاه رنج کشيد
    رنج او سوي خانه گنج کشيد
  • بود از آغاز رنج و غم خوردن
    عاقبت گنج بود و بر خوردن
  • بال شاهين چو حال مرد بجشک
    گنج شک خالي آمد از گنجشک
  • گنج را چشم زخم شد بذلش
    ظلم را گوشمال شد عدلش
  • پادشاهي به رنج کرد به دست
    آنگهي پاي او به گنج ببست
  • از تو کمتر عطا که سايل برد
    بيشتر دان ز گنج باد آورد
  • چون در گنج عقل بگشادي
    هر کسي را ز داد دل دادي
  • به خدا ار به من دهي صد گنج
    برنخيزد ز جان من اين رنج
  • آفتاب اصل جنگ و گنج آمد
    گرچه خفاش ازو به رنج آمد
  • سخت بيخي درخت از بادست
    گنج پر زر ز ملک آبادست
  • ملک آباد به ز گنج روان
    شادي دل ندارد ايچ روان
  • گنج و انبار ما براي شماست
    وين خزاين همه عطاي شماست
  • دين بي لطف شاخ بي بارست
    ملک بي قهر گنج بي مارست
  • زين سپس اهل غزني از غم و رنج
    رسته گشت و نشست بر سر گنج
  • هر کجا راحتيست صد رنج است
    زير رنج اندرون همه گنج است
  • رنج با گنج و زحمت نااهل
    چون بريدي طمع ترا شد سهل
  • پس در اين چند روزه پيوندي
    کنج محراب و گنج خرسندي
  • روضه اي گشت بر تو کنج لحد
    فرش روضه ز گنج فضل احد