نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
4899 مورد در 0.00 ثانیه یافت شد.
ديوان خواجوي کرماني
آرزوي
گنج
بين کز غايت ديوانگي
روز و شب در کنج هر ويرانه مي گرداندم
مرا که
گنج
غمت هست در خرابه دل
چرا ببي در مي سرزنش کني چو درم
همچوخواجو گرم از
گنج
نصيبي ندهند
رخت بر بندم و زين منزل ويران بروم
شمع دل افروختيم عود روان سوختيم
گنج
غم اندوختيم با غم دل ساختيم
اهل معني از چه رو انکار صورت کرده اند
زانکه صورت را همه
گنج
معاني يافتيم
گنجست غم عشقت و ويران دل خواجو
از بهر دلم
گنج
به ويرانه رها کن
گنج
بردار و ازين منزل ويران بگذر
ور مسيحا نفسي چون خر و ويرانه مکن ؟
گفتمش ما
گنج
در ويرانه دل يافتيم
گفت هر کنجي پر از گنجي بود ويرانه کو
بينوايان بين برين در
گنج
قارون ريخته
تنگدستان بين درين ره خانه خان باخته
گنج
لطفي و چون توئي حيفست
خيمه بر اين دل خراب زده
گر نه ماري بچه معني نروي از سر
گنج
ورنه طفلي بچه رو صورت ماني طلبي
رباعيات خيام
کاين يکدم عاريت در اين
گنج
فنا
بسيار بجوئي و نيابي ديگر
ديوان رودکي
گنج
زري بود درين خاکدان
کو دو جهان را به جوي مي شمرد
دلم خزانه پرگنج بود و
گنج
سخن
نشان نامه ما مهر و شعر عنوان بود
آفرين و مدح سود آيد همي
گر به
گنج
اندر زيان آيد همي
گر خوري از خوردن افزايدت رنج
ور دمي مينو فراز آوردت و
گنج
هيچ گنجي نيست از فرهنگ به
تا تواني رو هوا زي
گنج
نه
شو، بدان
گنج
اندرون خمي بجوي
زير او سمچيست، بيرون شد بدوي
ديوان رهي معيري
دامن خاک شد ز بسد و لعل
تاج فرعون و
گنج
دقيانوس
گوشه عزلت بود سر منزل عزت، رهي
گنج
گوهر بين که در کنج خراب افتاده است
عاشقي مايه شادي بود و
گنج
مراد
دل خالي ز محبت، صدف بي گهر است
در دل شب، دامن دولت بدست آمد مرا
گنج
گوهر يافتم، از گريه هاي نيمشب
گوهر تنهائي از فيض جنون دارم بدست
گوشه ويرانه،
گنج
شاهواري شد مرا
به نيکي، که پيرايه
گنج
ماست
غم و رنج مردم، غم و رنج ماست
گنج
زري بود در آن خاکدان
چون پري از ديده مردم نهان
صفحه قبل
1
...
88
89
90
91
92
...
196
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن