نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
1658 مورد در 0.00 ثانیه یافت شد.
ديوان فروغي بسطامي
از پس رنجي که بردم در وفا آخر مرا
دامن
گنجي
به چنگ آمد که در ويرانه نيست
من آن شهرم که سيلاب محبت ساخت ويرانم
تو آن
گنجي
که در ويرانه دلها وطن داري
ديوان قاآني
گنجي
که بد سگال تو بخشد کم از خزف
رنجي که نيکخواه تو خواهد به از شفا
يزد
گنجي
بود و خصمش اژدها اينک به جهد
گنج را شاه جهانبان از دم اژدر گرفت
ديوان محتشم کاشاني
بهر نقدي که درين وقت به از
گنجي
بود
منت از شاه کشيديم ولي زر او داد
گنجي
که بود پر گوهر از وي بسيط خاک
در زير خاک رفت و درين خاکدان نماند
ديوان مسعود سعد سلمان
جود تو به هر مجلس و بذل تو به هر بزم
بر پا شد
گنجي
و براندازد کاني
ديوان فيض کاشاني
سهل و آسان کي دهد دست اين چنين
گنجي
مگر
پاي تا سر زاري و افغان چشم تر شود
ديوان اشعار منصور حلاج
نداده داد لا هرگز ز دينت کي خبر باشد
که دين
گنجي
است بي پايان و لا چون شکل اژدرها
جان ما آئينه حق گشت و از ما شد پديد
آنچنان
گنجي
که در کنج ازل مستور بود
انصداع جمع و شعب و صدع در هم بسته اي
تا چنان ظاهر شود
گنجي
که اخفا کرده اي
اي منزه از مکان و اي مبرا از محل
تا چه
گنجي
کاندر اين ويرانه مأوي کرده اي
ديوان شمس
گنجي
ست در اين خانه که در کون نگنجد
اين خانه و اين خواجه همه فعل و بهانه ست
جهان مارست و زير او يکي
گنجي
است بس پنهان
سر گنجستم و بر وي چو دم مار مي گردم
گفتم که به چه دهي آن گفتا که به بذل جان
گنجي
است به يک حبه در غايت ارزاني
از جمله ببر زيرا آن جا که تويي و او
تو نيز نمي
گنجي
جز او که دهد ياري
گنجي
تو عجب نيست که در توده خاکي
ماهي تو عجب نيست که در گرد و غباري
حق گفت: « اي جان جهان،
گنجي
بدم من بس نهان
مي خواستم پيدا شود آن گنج احسان و عطا
ديوان ناصر خسرو
بر سر
گنجي
که يزدان در دل احمد نهاد
جز علي گنجور ني و جز علي بندار نيست
کشکول شيخ بهايي
... اوگران تمام گشته،
رايگان
در اختيارت نهد. ...
تذکرة الاوليا عطار
... اکنون کسي آمد که به
رايگان
با من تا به لب صراط مي برد». ...
... وقت (که) نه من در
گنجم
که نبي مرسلم، نه جبريل ». ...
ديوان سنايي
هر چه در خاطرات آيد که من آنم نه من آنم
هر چه در فهم تو
گنجد
که چنينم نه چنانم
ديوان شاه نعمت الله ولي
چه غوغايي است درد او که در هر دل نمي باشد
چه سودائي است عشق او که در هر سر نمي
گنجد
چه حرف است اينکه مي خوانم که در کاغذ نمي يابم
چه علم است اينکه مي دانم که در دفتر نمي
گنجد
صفحه قبل
1
...
62
63
64
65
66
67
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن