نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
4899 مورد در 0.00 ثانیه یافت شد.
ديوان انوري
از ستمهاي فلک چندانکه خواهي
گنج
هست
واثقم زيرا که با من هم بدين گنبد دري
شکر کن شکر که در معرض فضلي که تراست
گنج
قارون چه بود مملکت خاقان چيست
علم آصف
گنج
قارون صبر ايوب رسول
ياد کرد اندر کتاب اين هر سه لقمان حکيم
ني گوشه کنجي و کتابي بر عاقل
بهتر ز بسي
گنج
و بسي کامرواني
گفتمش که
گنج
يافتي گفتا نه
بو طالب نعمه دي بر اين دشت گذشت
گر همت من دل به جهان برنهدي
طبعم به ذخيره
گنج
گوهر نهدي
ديوان بيدل دهلوي
پاس اسرار محبت داشتن آسان نبود
گنج
ويران کرد (بيدل) خانه آباد ما
تا زخودت نيست خبر در ته خاکست نظر
يک مژه بر خويش کشا
گنج
زويرانه برا
مقيم بيکسي آسوده از پريشانيست
چو
گنج
عافيت از خانه خراب طلب
در حقيقت (بيدل) ما صاحب
گنج
بقاست
گر بصورت در ره فقر و فنا افتاده است
همچو صحرا با همه عرياني و آزادگي
نقد چندين
گنج
در کنج ردايم بسته است
معني اقبال و ادبار جهان فهميد نيست
با وجود
گنج
در دست است عريان پشت دست
در حصول
گنج
دنيا از بلا ايمن مباش
نقش روي درهمش جز پيچ تاب مار نيست
با غبار وهمي از هستي قناعت کرده ايم
خاک باد آورده ما
گنج
بادآورد ماست
برون دل نتوان يافت هر چه خواهي يافت
کدام
گنج
که در خانه خراب تو نيست
باطن پيران فروغ آباد چندين آگهيست
فيض دارد گوهري از
گنج
بي پايان صبح
جنون حرص پس از مرگ نيز در کار است
هزار
گنج
ته خاک ملک قارون شد
بجو زخاک نشينان سراغ گوهر راز
که نقد
گنج
زجيب خراب مي ريزد
هر که درين انجمن حرص و گد
ساخت بخود
گنج
بويرانه برد
گنج
گوهر شد دل قومي که از شرم طلب
آبرو در دامن خود همچو دريا ريختند
نشان دل نيابي تا طلسم جسم نشگافي
همه گنجيم اما
گنج
جا در مد فني دارد
بخون طپيده ضبط شکسته رنگي خويشم
چو مفلسي که شود
گنج
زر عيانش و لرزد
عمرها (بيدل) زچشم خلق پنهان زيستيم
عشق خواهد خاک ما را
گنج
اين ويرانه کرد
بي پاسبان بخاک فرو رفته
گنج
زر
پر غافلست خواجه که قارون نميشود
زفوت فرصت وصلم دگر مگوي و مپرس
خرابه خاک بسر ماند و
گنج
رفت بباد
صفحه قبل
1
...
49
50
51
52
53
...
196
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن