1658 مورد در 0.00 ثانیه یافت شد.

جوهر الذات عطار

  • نمي گنجد در اين قصه چه و چون
    زبيچونست اين اسرار بيچون
  • مقام جان در آنجا هست بيشک
    نمي گنجد دوئي آنجا بجز يک
  • نميگنجد در اينجا کفر و اسلام
    کجا گنجد در اينجا ننگ با نام
  • کجا تقليد گنجد در برت دوست
    بديدم مغز اکنون محو شد پوست
  • چو صورت جان شود در ديدن ديد
    کجا گنجد حقيقت گفت تقليد
  • که گنجد اندر اين اجسام جانان
    نميگنجد حقيقت راز در دل
  • ديوان عراقي

  • در دل تنگم نمي گنجد جهان
    خود نگنجد دشمن اندر جاي دوست
  • اين لحظه از آن شادم کاندر دل تنگ من
    غم جاي نمي گيرد، تيمار نمي گنجد
  • رو بر در او سرمست، از عشق رخش، زيراک:
    در بزم وصال او هشيار نمي گنجد
  • شيداي جمال او در خلد نيآرامد
    مشتاق لقاي او در نار نمي گنجد
  • چون پرده براندازد عالم بسر اندازد
    جايي که يقين آيد پندار نمي گنجد
  • از گفت بد دشمن آزرده نگردم، زانک:
    با دوست مرا در دل آزار نمي گنجد
  • خواهي که درون آيي بگذار عراقي را
    کاندر طبق انوار اطوار نمي گنجد
  • در ديده پر آبم جز يار نمي آيد
    وندر دلم از مستي جز يار نمي گنجد
  • با اين همه هم شادم کاندر دل تنگ من
    غم چاره نمي يابد، تيمار نمي گنجد
  • کو جام مي عشقش؟ تا مست شوم زيراک:
    در بزم وصال او هشيار نمي گنجد
  • کو دام سر زلفش؟ تا صيد کند دل را
    کاندر خم زلف او دلدار نمي گنجد
  • چون طره برافشاند اين روي بپوشاند
    جايي که يقين آيد پندار نمي گنجد
  • عشقش چو درون تازد جان حجره بپردازد
    آنجا که وطن سازد ديار نمي گنجد
  • غم گرچه خورد جانم، هم غم نخورم زيراک:
    اندر حرم جانان غمخوار نمي گنجد
  • خواهي که درآيي تو، بگذار عراقي را
    کاندر حرم جانان جز يار نمي گنجد
  • در تنگناي وحدت کثرت چگونه گنجد
    در عالم حقيقت بطلان چه کار دارد؟
  • در هر آيينه اي نمي گنجد
    عکس روي نگار چتوان کرد؟
  • در صومعه نگنجد، رند شرابخانه
    عنقا چگونه گنجد در کنج آشيانه؟
  • آنکه اندر جهان نمي گنجد
    در ميان دل حزين چه خوش است ؟