نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
1658 مورد در 0.00 ثانیه یافت شد.
ديوان سيف فرغاني
من از شگرفي آن مه هميشه در عجبم
که روز وصل مرا در کنار چون
گنجد
اميدم ارچه فراخست دست تنگي هست
ببين که در کف من آن نگار چون
گنجد
منش نيامدم اندر نظر، در آن چشمي
که سرمه راه نيابد غبار چون
گنجد
غم تو و دل مسکين سيف فرغاني!
درين طويله در شاهوار چون
گنجد
بکام خويش غمش جاي ساخت در دل من
وگرنه در دهن مور مار چون
گنجد
در کتاب ما نمي
گنجد
حروف
درحساب ما نمي آيد عدد
عاشقت کي
گنجد
اندر پيرهن
چون ز دامن تا گريبانش تويي
ترا کبريست ازخوبي که درهر سر نمي
گنجد
مرا درديست ازعشقت که درمان برنمي تابد
مشتاق تو در جهان نمي
گنجد
سيمرغ تو آشيان نمي خواهد
ديوان شاه نعمت الله ولي
در دل ما جز او نمي
گنجد
روز و شب با خداست اين دل ما
از غيرت آن شاهد سرمست يگانه
ديار نمي
گنجد
در دار خرابات
در دلم غير او نمي
گنجد
ديگري کي به جاي حضرت اوست
بزمي است ملوکانه درخلوت ميخانه
مخمور کجا
گنجد
اينجا چه مجال اوست
اين مجلس رندان است ما عاشق سرمستيم
مخمور نمي
گنجد
اينجا چه مجال اوست
دلبرم دل نوازيي فرمود
در برم دل از آن نمي
گنجد
در دل عاشقان خوشي گنجيد
آنکه در جسم و جان نمي
گنجد
زر چه باشد چو سر ندارد قدر
دل چه باشد چو جان نمي
گنجد
برو اي عقل دور شو زينجا
جبرئيل اين زمان نمي
گنجد
با کلام خدا که مي خوانيم
سخن اين و آن نمي
گنجد
بزم عشق است و ما سبک روحيم
زاهد جان گران نمي
گنجد
نعمت الله حريف و ساقي يار
غير او در ميان نمي
گنجد
نديم مجلس شاهم حريف نعمت اللهم
لب ساغر همي بوسم سخن ديگر نمي
گنجد
در دل بجز از خدا نگنجد
چون او
گنجد
هوا نگنجد
چون نيست بجز يکي که گويد
در خود
گنجد
و يا نگنجد
در مقامي که آن يگانه ماست
دو چه گوئي که دو نمي
گنجد
صفحه قبل
1
...
34
35
36
37
38
...
67
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن