4899 مورد در 0.00 ثانیه یافت شد.

ديوان محتشم کاشاني

  • جز به آن در نمي فرستم مدح
    گنج در گنج خانه مي خواهم
  • ديوان مسعود سعد سلمان

  • تيغ بينداز از آنکه تيغ تو بخت است
    گنج بپرداز از آنکه گنج تو کان است
  • گنج ها دارم از هنر که بگفت
    کس کزان گونه گنج ها باشد
  • بناليد گنج تو از بخشش تو
    چو جود تو بر گنج تو قهرمان شد
  • جز جود را نداري بر گنج قهرمان
    هر چند نيست جود تو بر گنج تو امين
  • ديوان فيض کاشاني

  • در طلسم ماست پنهان گنج سر معرفت
    تا شود اين گنج پيدا خويش را ويران کنيم
  • ديوان اشعار منصور حلاج

  • کنج ويران چو بود مخزن گنج شاهي
    از پي گنج حقايق همه ويرانه شويم
  • مثنوي معنوي

  • گفت پيغامبر قناعت چيست گنج
    گنج را تو وا نمي داني ز رنج
  • چون قناعت را پيمبر گنج گفت
    هر کسي را کي رسد گنج نهفت
  • گرچه پر نقش است خانه بر کنش
    گنج جو و از گنج آبادان کنش
  • ديوان شمس

  • خاموش و در خراب همي جوي گنج عشق
    کاين گنج در بهار بروييد از خراب
  • با اين همه آن رنج شما گنج شما باد
    افسوس که بر گنج شما پرده شماييد
  • مخوان اين گنج نامه ديگر اي جان
    که اين گنج از پي حکمت دفين شد
  • گنج بلا نهايتي سکه کجاست گنج را
    صورت سکه گر کني آن پي گاز مي کني
  • يک جو ز بلاش گنج زرهاست
    اي بر سر گنج بين کجايي
  • زير ديوار وجود تو تويي گنج گهر
    گنج ظاهر شود ار تو ز ميان برخيزي
  • گنج روان در دلت بر سر گنج اين گلت
    گيرم بي ديده اي آخر نشنوده اي
  • کنوز گنج الهي دل خراب بود
    که در خرابه بود دفن گنج بسياري
  • ديوان ناصر خسرو

  • گنج خداي بود رسول و، ز خلق او
    گنج رسول خاطر او بود و فکرتش
  • اينکه قران است گنج علم خداي است
    چونکه سوي گنج بان او نگرائي؟
  • خسرو و شيرين نظامي

  • شبي کو گنج بخشي را دهد داد
    کلاه گنج قارون را برد باد
  • به گنجينه سپارم گنج را باز
    به دين شکرانه گردم گنج پرداز
  • چو گنج گاو را کردي نواسنج
    برافشاندي زمين هم گاو و هم گنج
  • ز گنج سوخته چون ساختي راه
    ز گرمي سوختي صد گنج را آه
  • مرنج اي شاه نازک دل بدين رنج
    که گنج است آن صنم در خاک به گنج