1658 مورد در 0.00 ثانیه یافت شد.

ديوان انوري

  • روز را رايگان ز دست مده
    نيست امکان آنکه باز رسد
  • اي نامتحرک حيواني که تويي
    اي خواجه رايگان گراني که تويي
  • ديوان باباطاهر

  • غم عشقت ز گنج رايگان به
    وصال تو ز عمر جاودان به
  • ديوان بيدل دهلوي

  • کس رايگان نچيد گل از باغ اعتبار
    آب عقيق و نشه مي نيز خون بهاست
  • جان به پيش چشم بيباکت ندارد قيمتي
    رايگان اين گوهر از دست سپاهي ميرود
  • مزد تلاش علم و عمل خجلت است و بس
    از عالم کرم طلب رايگان کنيد
  • شراري چند سامان کن اگر در خود زدي آتش
    نمي تابد بکام بينوايان رايگان انجم
  • ديوان پروين اعتصامي

  • آنکه داد اين دوک، ما را رايگان
    پنبه خواهد داد بهر ريسمان
  • وديعه ايست سعادت، که رايگان بخشند
    درين معامله، ارزاني و گراني نيست
  • بهاي هر نم ازين يم، هزار خون دل است
    نخورده باده کسي، رايگان ازين ساغر
  • شاهنامه فردوسي

  • کجا گيو و گودرز کشوادگان
    که سر داد بايد همي رايگان
  • دريغ آن سوار گرانمايه نيز
    که افگنده شد رايگان بر نه چيز
  • نجست از کسي باژ و ساو و خراج
    همي رايگان داشت آن گاه و تاج
  • نداد آن سر پر بها رايگان
    همي تاخت تا آذر ابادگان
  • ديوان خاقاني

  • بوديم گوهري به تو افتاده رايگان
    نشناختي تو قيمت ما از سر جفا
  • عاشق آن است کو به ترک مراد
    هرچه هستي است رايگان بخشد
  • پاي خاکي کن در آکز چشم خونين هر نفس
    گوهر اندر خاک پايت رايگان خواهم فشاند
  • صبح بي منت از براي دلم
    نافه ها داشت رايگان بگشاد
  • خاقاني را هزار گنج است
    يک يک به تو رايگان فرستيم
  • خاک در تو هر آنکه بوسيد
    جز گوهر رايگان نديده است
  • گاهي کبودپوش چو خاک است و همچو خاک
    گنجور رايگان و لگذ خسته عوام
  • اول بيار شير بهاي عروس فقر
    وانگه ببر قباله اقبال رايگان
  • چند چون هدهد تهدد بيني از رنج و عذاب
    تو براي رهنماي ملک پيک رايگان
  • قمري درويش حال بود ز غم خشک مغز
    نسرين کان ديد کرد لخلخه رايگان
  • اين همه گفتم به رايگان نه بر آن طمع
    کافسر زر يابم از عطاي صفاهان