نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
1658 مورد در 0.00 ثانیه یافت شد.
ديوان امير خسرو
مانديم ازان حريف دل دزد
زد قلعه و مهره
رايگان
برد
گر روي تافتي سخني گوي در چمن
گل را دهند قيمت وبو
رايگان
بود
چو عشق جان بردت، شکر گوي، کاين دولت
عطيه ايست که کس را به
رايگان
ندهند
صد غم رسيد و مرگ هنوزم نمي رسد
صد کعبه رفت و مهر دلم
رايگان
هنوز
اگر افتد قبول اين جان خسرو
به بوسي مي فروشم،
رايگان
هم
شد نرخ بنده خسرو از چشم تو نگاهي
گر اين قدر نيرزد، بنده به
رايگان
هم
به جان ستاند، اگر باد گردي آرد ازو
که کيمياي سعادت ز
رايگان
يابم
خوار منگر که خسروم آخر
که غلام تو
رايگان
شده ام
جان ها که گرانست نرخ ايشان
يک بار بخند و
رايگان
کن
رغبت اگر نمي کنم، ساقي خون خود شوم
مطرب
رايگان
تو ناله زيروار من
چه روي او نگرم، جان دهم که حيف بود
چنان جمالي وانگه به
رايگان
ديدن
مرا گفتي «که باشي تو که بوسي آستان من »
گر آن گستاخيم بخشي، غلام
رايگان
تو!
منم و هر دو مردم چشمم
که دو سه بنده
رايگان
گيري
ديوان اوحدي مراغي
رايگان
بنده بسي داري و چاکر بيحد
اوحدي، نيز رها کن، که غلامت باشد
چه سود چاه زنخدان سرنگون که تراست؟
چو قطره اي نگذاري که
رايگان
بچکد
بوسه اي زان دهن بخواهم خواست
که نشايد به
رايگان
مردن
اي بهايي گوهر، اندر سلک پيمان و وفا
با چنان خرمهرها بس
رايگان
پيوسته اي!
ورت نگه کند از گوشه اي شکسته دلي
غلط مشو، که فتوحيست
رايگان
، درياب
بو اعظان نکني گوش، غير آن ساعت
که نام جنت و حلواي
رايگان
شنوي
ديوان انوري
وصل تو اگر به جان بيابد دل
انصاف بده که
رايگان
يابد
به سر او که عشق او به سرم
يک بلا
رايگان
نمي آرد
يعلم الله که گرد موکب عشق
گر به جانست
رايگان
باشد
گرد ترا دل همي چنان خواهد
که دل از بنده
رايگان
خواهد
سوديست تمام اگر دلي را
يک غم ز تو
رايگان
برآيد
دل مرا گفت هم به از هيچت
رايگان
هجر يافتم نه بسم
صفحه قبل
1
...
21
22
23
24
25
...
67
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن