نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
4899 مورد در 0.01 ثانیه یافت شد.
ديوان عرفي شيرازي
گام رياضت بره رنج نه
گنج
ستان در کنف رنج به
بست به بردست و زبان کرد باز
تا چه برون آيد از آن
گنج
راز
هوس را بسکه بگشادم در
گنج
گهر جستم ، صدف بردم بصد رنج
بنام آن برون سوز درون سنج
گشاد آموز مفتاح در
گنج
محبت را کليد
گنج
دل کرد
ملامت را بخون او بحل کرد
يکي آنگوهر افروز گهر سنج
که يکسر شبچراغم جويد از
گنج
اگر اجازت عرفي اشاره فرمايد
تهي کنم زگهر
گنج
رمز ايما را
معني بدلم باز شد اما بزبانم
اين
گنج
روان جاي بويرانه نگيرد
کليله و دمنه
هم
گنج
داري هم خدم بيرون جه از کتم عدم
برفرق فرقد نه قدم بر بام عالم زن علم
ديوان امير خسرو
گنج
عشق تو نهان شد در دل ويران ما
مي زند زان شعله دايم آتشي در جان ما
گفتي که غم همي خور، من خود خورم و ليکن
اي
گنج
شادماني، اندازه ايست غم را
درد
گنج
راحت است، ار مرده يابي طبع را
داغ عين مرهم است، ار پخته بيني ريش را
دهر با مردم نسازد، زان خران دارند
گنج
ور نه اين مردار در ويرانه او کم نبود
با تن سيمين، چو
گنج
خويش يابي زير خاک
زال زر رويين تن و پولادوند و سيمجور
من و
گنج
غم و در سينه همان سيم تنم
چه کنم؟ دل نگشايد به بهار و چمنم
نقش تو، اي شمع چگل، بيرون دهم زين آب و گل
ليکن تويي چون
گنج
دل، در کنج ويران خوشتري
گدايي مي کنم ار وقت خوش را از در دلها
گه آن
گنج
روان در خانه ويران من بودي
ديوان اوحدي مراغي
نقد هر خوبي که در
گنج
ملاحت جمع بود
يک به يک در حلقه آن زلف چون مار آمدست
مي خواره
گنج
دارد و مردم بر آن که: نه
زاهد نداشت چيزي و ما را گمان که هست
گنج
حسن و دلبري زير نگين لعل اوست
لا جرم دل در سر زلف چو مارش ميشود
بر نيازست و دعا دست جهاني زن و مرد
تا کرا گوهر آن
گنج
در آغوش آيد؟
چه طلسمست درين
گنج
و چه رسمست او را
يا چه اسمست؟ کسي نيست کزو وا پرسيم
کان
گنج
را نيابي جز در سراي ويران
و آن شاه را نبيني جز در قباي ژنده
اي در غم عشقت مرا انديشه بهبود نه
کردم زيان در عشق تو صد
گنج
و ديگر سود نه
از بهاي بوسه
گنج
آورده باشي زين سفر
هم برين صورت که مي بينم بها مي کرده اي
صفحه قبل
1
...
176
177
178
179
180
...
196
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن