نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
4899 مورد در 0.00 ثانیه یافت شد.
هفت اورنگ جامي
وز آن پس به هر زيرک تيزهوش
شد از
گنج
اسرار گوهرفروش
مکن همچو جغدش به صد رنج و درد
پي
گنج
موهوم ويرانه گرد
زهي
گنج
حکمت که سقراط بود
مبرا ز تفريط و افراط بود
چهارم لئيمي که با
گنج
سيم
بود همچو نام زرش دل دو نيم
مکش بهر معموري خانه رنج
به ويرانه خود را نهان کن چو
گنج
درين کهنه ويرانه
گنج
من اوست
سرور سراي سپنج من اوست
نه از خرده دانيست جان کاستن
به آن
گنج
و مال جهان خواستن
سکندر که گنجينه راز بود
در
گنج
حکمت بدو باز بود
دگر باره رسم کرم فاش کرد
ز
گنج
نوالش درم پاش کرد
کلندش شد اندر کف رنجبر
به صورت کليد در
گنج
زر
رواني به سوي فروشنده رفت
پي رد آن
گنج
کوشنده رفت
بيا
گنج
خود را پذيرنده شو
ز سيم و زرش بهره گيرنده شو
گر آن قصه بودي درين روزگار
برآوردي از
گنج
هر يک دمار
منم بي تو اي
گنج
سور و سرور
ز سر چشمه حکمت افتاده دور
که اي نقد دل
گنج
يونان تو را
حکيمان يونان زبونان تو را
اگر مال خواهي و بگزيده
گنج
کشد پيش روي تو ناديده رنج
نداريم جز
گنج
حکمت متاع
نشايد ز کس بر سر آن نزاع
ولي باشد آنگاه جان تو
گنج
که چون بگذرد زين سراي سپنج
ندارم طمع
گنج
سيم و زرت
چو مار از چه حلقه زنم بر درت
ازان پي به
گنج
معاني برم
به اصحاب خود ارمغاني برم
چو بر حاضران
گنج
گوهر فشاند
ز ناحاضران نيز غافل نماند
که اي برده رنج سراي سپنج
بسي جمع کرده به هم مال و
گنج
دريغا که بيهوده شد رنج تو
نشد مرهم رنج تو
گنج
تو
به کف سودي از
گنج
و مالت نماند
به گردن ازان جز وبالت نماند
به پشت تو از
گنج
رنج گران
سبکبار راحت ازان ديگران
صفحه قبل
1
...
170
171
172
173
174
...
196
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن