نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
4899 مورد در 0.01 ثانیه یافت شد.
مخزن الاسرار نظامي
اي ز تو بالاي زمين زير رنج
جاي تو هم زير زمين به چو
گنج
گفت به زر کار خود آراستم
يافتم آن
گنج
که ميخواستم
منکه چو گل
گنج
فشاني کنم
دعوي پيري به جواني کنم
يارت ازان
گنج
که احسان تست
نقد نظامي سره کن کان تست
قدر به بي خوردي و خوابي درست
گنج
بزرگي به خرابي درست
کي دهد اين
گنج
ترا روشني
تا تو طلسم در او نشکني
شب که نهانخانه گنجينه هاست
در دل او
گنج
بسي سينه هاست
آب نه و بحر شکوهي کنم
جغد نه و
گنج
پژوهي کنم
چون قدم از
گنج
تهي ساز کرد
کلبه حلاقي خود باز کرد
گنجه گره کرده گريبان من
بي گرهي
گنج
عراق آن من
ديوان وحشي بافقي
از آن پيچم به خود چون مار ، وحشي
که
گنج
کلبه ويران من رفت
طلسم دوستي پرخوف و
گنج
وصل پردشمن
عجب گنجيست اما تا طلسم آن که بگشايد
ز بيم آنکه جودت قفلش از گنجينه نگشايد
کليد
گنج
اندر زير دندانست ثعبان را
سالک ره را ببوس پاي پر از آبله
گنج
گهر بايدت در ته آن پا طلب
کسي که مار صفت در طريق آزار است
مدام بر سر
گنج
طرب مکان دارد
در طلسم باطن او
گنج
درويشي نهان
وز جبين ظاهرش سيماي شاهي آشکار
گنج
است و مار ، مار چه گفتم، زبان مار
زهر آبدار تيغ مرصع به جوهرش
گشت يکدل به غنچه تا بگشود
خانه
گنج
باغ را در گل
گرفتم که باشد دلم
گنج
گوهر
گرفتم بود خاطرم ابر نيسان
گنج
عالم برش پشيزي نيست
هيچ چيزش به چشم چيزي نيست
بي زيبق و گوگرد که اصل زر کاني ست
مفتاح در
گنج
طلا خانه جود است
پاسبان
گنج
را ماند، شده گنجش به باد
الحذر از دود آه اژدها آساي من
وين بساط پادشاهي کاندر او ريزند اشک
سالها بر روي هم سد
گنج
گوهر ريختند
در خاک رفت
گنج
مرادي که داشتيم
ما را نماند خاطر شادي که داشتيم
از شوق دمي هزار بارش خوانم
گويي تو که
گنج
نامه اي يافته ام
صفحه قبل
1
...
166
167
168
169
170
...
196
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن