نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
4899 مورد در 0.01 ثانیه یافت شد.
شرف نامه نظامي
ستاره چنان گنجي از زر فشاند
که مهد زمين گاو بر
گنج
راند
چنان نيز يکسر مپرداز
گنج
گه آيي ز بيهوده خواري به رنج
زمين از سر
گنج
بگشاد بند
روا رو برآمد به چرخ بلند
پس از ساعتي
گنج
نو باز کرد
از آن خوبتر تحفه اي ساز کرد
فرستاد هر کس بسي مال و
گنج
به درگاه شاه از پي پاي رنج
چو زينگونه بر
گنج
ره يافتند
شتابند از آنسان که بشتافتند
چو ره يافتند آن حريفان به
گنج
بسي بومها را رسانند رنج
به هر جا که مي رفت مي ريخت
گنج
به اميد راحت همي برد رنج
درو درگه از گوهر و
گنج
پر
به جاي سنان و زره لعل و در
چو شب قفل پيروزه برزد به
گنج
ترازوي کافور شد مشک سنج
بهر مي که مي خورد مي ريخت رنج
به خواهنده مي داد ديبا و
گنج
به زندان بدم تا به اکنون چو
گنج
به شادي کنون کرد خواهم سپنج
جز اين مايه ها نيز بسيار
گنج
که آيد ضمير از شمارش به رنج
سران سپه را که بردند رنج
به خروارها داد ديبا و
گنج
نپذرفت يعني که با
گنج
و ساز
بيابانيان را نباشد نياز
بسي
گنج
دادش ز تاراج روس
دگر ره بر آراستش چون عروس
چه زيرک شد آن مرد بنياد سنج
که ويرانه را ساخت باروي
گنج
چو تاريخ يک روزه دارد جهان
چرا
گنج
صد ساله داري نهان
يکي از سپاهان و ري کرد ياد
که
گنج
فريدون از آنجا گشاد
اگر گفتي آماده گشتي به
گنج
وگرنه ز کج گفتن آيي به رنج
بسي
گنج
در کار آن غار کرد
وزان غار شهري چو بلغار کرد
در آرايش آمد همه روي شهر
زمين يافت از
گنج
پوشيده بهر
شکستند قفل در
گنج
را
جهان قفل بر زد در رنج را
چو شه باز بر تخت يونان رسيد
بدو داد
گنج
سعادت کليد
نشيننده هر يک ز روي قياس
چو بر
گنج
گوهر نگهبان پاس
صفحه قبل
1
...
162
163
164
165
166
...
196
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن