نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
4899 مورد در 0.00 ثانیه یافت شد.
خسرو و شيرين نظامي
به شريفم حديث از
گنج
مي رفت
غلام از ده کنيز از پنج مي رفت
در آمد راوي و بر خواند چون در
ثنائي کان بساز از
گنج
شد پر
بدان نامه که بردي سالها رنج
چه دادت دست مزد از گوهر و
گنج
ليلي و مجنون نظامي
مقبل که برد چنان برد رنج
دولت که دهد چنان دهد
گنج
نه زهره که سر ز خط بتابم
نه ديده که ره به
گنج
يابم
باز آن خلف خليفه زاده
کاين
گنج
به دوست در گشاده
اين
گنج
نهفته را درين درج
بيني چو مه دو هفته در برج
اينست که
گنج
نيست بي مار
هرجا که رطب بود خار
تا هست درست
گنج
و کانهاست
چون خرد شود دواي جانهاست
وآن گوشه نشين گوش سفته
چون
گنج
به گوشه اي نهفته
ليلي که چو
گنج
شد حصاري
مي بود چو ماه در عماري
آگه نه که گرچه
گنج
بازد
با باد چراغ در نسازد
پذرفت هزار
گنج
شاهي
وز رم گله بيش از آنکه خواهي
کز راه وفا به
گنج
و شمشير
کوشم نه چو گرگ بلکه چون شير
آمد پدر عروس در کار
آراست به
گنج
کوي و بازار
آن مار بود نه مرد چالاک
کو
گنج
رها کند خورد خاک
گنج
گهرم که در به مهر است
چون غنچه باغ سر به مهر است
ديريست که تا جهان چنين است
محتاج تو
گنج
در زمين است
چون مشعله دسترنج خود خور
چون شمع هميشه
گنج
خود خور
ليلي که چراغ دلبران بود
رنج خود و
گنج
ديگران بود
در شوشه تربتش به صد رنج
پيچيد چنانکه مار بر
گنج
از پيکر اين عروس فکري
گه
گنج
بري و گاه بکري
از هرچه شکوه تو به رنج است
پردازش اگرچه کان و
گنج
است
هفت پيکر نظامي
تو دهي بي ميانجي آنرا
گنج
که نداند ستاره هفت از پنج
آنکه از فقر فخر داشت نه رنج
چه حديثيست فقر و چندان
گنج
؟
صفحه قبل
1
...
154
155
156
157
158
...
196
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن