4899 مورد در 0.00 ثانیه یافت شد.

ديوان ناصر خسرو

  • وان ابر همچو کلبه ندافان
    اکنون چو گنج لولوي مکنون است
  • بدانچه ت بدادند خرسند باش
    که خرسندي از گنج ايزد عطاست
  • دفيني و گنجي بود هر شهي را
    قران است گنج و دفين محمد
  • بر اين گنج و گوهر يکي نيک بنگر
    کرا بيني امروز امين محمد؟
  • چو گنج و دفينت به فرزند ماندي
    به فرزند ماند آن و اين محمد
  • محمد بدان داد گنج و دفينش
    که او بود در خور قرين محمد
  • در گنج خانه ازل و مخزن ابد
    هر دو نه جوهرند ولي نام جوهرند
  • گنج علم اند و فضل اگرچه ز بيم
    در فراز و دهان به مسمارند
  • بودند همه گنگ و علي گنج سخن بود
    بودند همه چون خر و او بود غضنفر
  • بنهفته به سحر گنج قارون
    يک در تو در دو دانه گوهر
  • دل خانه توست گنج گردانش
    از حکمت ها به در منثور
  • هر کو عدوي گنج رسول است بي گمان
    جز جهل و نحس نيست نشان سلامتش
  • امثال قران گنج خداي است، چه گوئي
    از «حدثنا قال » گشاده شود امثال؟
  • نيست بدين کنج درون نيز گنج
    نامدم اينجاي ز بهر منال
  • زادالمسافر است يکي گنج من
    نثر آنچنان و نظم از اين سان کنم
  • طمع جانت کند گر چه بدو کابين
    گنج قارون بدهي يا سپه قارن
  • گر او از در و مرجان گنج دارد
    مرا در جان سخن درست و مرجان
  • گر نخواهي که ت بيازارد کسي
    بر سر گنج کم آزاري نشين
  • بي هنر گر گنج يابد ممتحن بايدش بود
    با هنر بي چيز اگر ماند نباشد ممتحن
  • گوئي کز زير خاک تيره برآمد
    گنج به سر برنهاده صورت قارون
  • خانه دهقان چو گنج خانه بياگند
    چون به رز و باغ برد باد شبيخون
  • از حجت حق جوي جواب سخن ايراک
    مفلس کندت بي شک اگر گنج سؤالي
  • گر تو سوي گنج بانش راه نداني
    من بکنم سوي اوت راه نمائي
  • خسرو و شيرين نظامي

  • نموداري که از مه تا به ماهيست
    طلسمي بر سر گنج الهيست
  • طلسم بسته را با رنج يابي
    چو بگشائي بزيرش گنج يابي