نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
4899 مورد در 0.01 ثانیه یافت شد.
ديوان شمس
همرهان آب حيوان خضريان آسمان
زندگي هر عمارت
گنج
هاي هر خراب
بلادري ست در عالم نهاني
که بر ما
گنج
و بر بيگانه مارست
در روزه اگر پديد شد رنج
گنج
دل ناپديد با ماست
جفات نيز شکروار چاشني دارد
زهي جفا که در او صد هزار
گنج
وفاست
بخفت چشم محمد ضعيف گشت رباب
مخسب
گنج
زرست اين سخن اگر زر نيست
ز عين خار ببيني شکوفه هاي عجيب
ز عين سنگ ببيني که
گنج
قارونست
خاک باشي برويد از تو نبات
گنج
دل يافت آنک او خاکيست
يا مرد علف کش کو گردد سوي ويران ها
ناگاه به ويراني از
گنج
خبر يابد
قراضه کيست پيش شمس تبريز
که
گنج
زر بيارد يا بگنجد
هر جاي که هست
گنج
گنجست
کشته احد از لحد نترسد
در نقد وجود هر چه زر بود
از
گنج
عدم به گاز آمد
با اين همه
گنج
نيست بي رنج
بر صبر و وفا قدم فشاريد
هين خمش باش که گنجيست غم يار وليک
وصف آن
گنج
جز اين روي زراندود نکرد
زان دليرست که با شير ژيان رو کردست
زان کريمست که از
گنج
عطا مي آيد
چون برون از شش جهت بد
گنج
عشق
زان جهت بي اين جهاتم مي دهد
گه مثل آفتاب
گنج
زمين مي شود
گه چو دعا رسول سوي سما مي رود
قراضه دو که دادي براي حق بنگر
جزاي حسن عمل گير
گنج
پرزر عيد
دهند
گنج
روان و برند رنج روان
دهند خلعت اطلس برون کنند لباد
گنج
زري بود در اين خاکدان
کو دو جهان را بجوي مي شمرد
آن ها که شب و صبحدم آرام نديدند
ناگاه فتادند بر آن
گنج
گهر بر
اي
گنج
مغفرت را وي بحر مرحمت را
من غير درگهت را شاني و چيز ديگر
گفت لبم چون شکر ارزد
گنج
گهر
آه ندارم گهر گفت نداري بخر
گنج
شد آن خانه ز اقبال شاه
روشن و آراسته زير و زبر
خمش کن از خصال شمس تبريز
همان بهتر که باشد
گنج
مکنوز
گنج
نهان دو کون پيش رخش يک جوست
بهر لکيسي دلا سرد بود اين مکيس
صفحه قبل
1
...
147
148
149
150
151
...
196
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن