4899 مورد در 0.01 ثانیه یافت شد.

ديوان قاآني

  • تو مرا باب ملالي من ترا آب زلال
    تو مرا رنج رواني من ترا گنج روان
  • دليل فضل تو اقرار خصم و حسرت حاسد
    گواه جود تو افلاس گنج و فاقه عمان
  • يا نه دو تاريک شب به روز مقارن
    يا نه دو مار سيه به گنج نگهبان
  • رشکم آيد مدح او گويم که شاهان بشنوند
    گر گدايان گنج را بايد مستر داشتن
  • آن باژگونه گنج روان بين که در هوا
    آبستنست چون صدف از گوهر ثمين
  • گنج نبالد چو او به تخت دل افروز
    ملک ببالد چو او به رخش جهان پو
  • يازي به روشني گويي که کژدمي
    جنبي فراز گنج مانا که اژدري
  • به هر عمل خداي دادت به دهر جاي
    تا خود به ياد گنج ويرانه بسپري
  • تا صبح نمايم ز بيم دزدان
    بر گنج سرين تو پاسباني
  • گه من به تو از مدحت خداوند
    ايثار کنم گنج شايگاني
  • اي کافت گنج و فتنه مالي
    وي کاتش بحر و غارت کاني
  • در اين بدن که تو داري دلي نهفته خداي
    که گنج خانه عشقست و عرش رحماني
  • ولي به گنج دلت راه نيست تا نرهي
    ز جهل کافري و نخوت مسلماني
  • بدوست ملک سپاري و مملکت بخشي
    ز خصم گنج بگيري و مال بستاني
  • به پيچ جعدش و از روي خوب يک جانه
    به روي گنج ممان اژدهاي پيچان را
  • بر گنج طلعت تو اگر بنگرد گدا
    چون از مقابل تو رود پادشا رود
  • بر گرد گل دو سنبل ژوليده يابمت
    بر گنج رخ دو کژدم جراره بينمت
  • ايوان مجد طلاق علا شمسه علو
    درياي فضل گنج عطا لجه نعم
  • آشوب ابر آتش زر مايه سوز سيم
    طوفان گنج دشمن کان خانه روب يم
  • سير سپهر عزم ترا روزنامه يي
    گنج وجود جود ترا جامه خانه يي
  • گنج بادآورد دارد ماه من در زير پاي
    لاجرم عيبش مکن گر خصلتي دارد کريم
  • چون گنج تو لاغر شود از کف جوادت
    از مال بدانديش دگر باره سمين باد
  • فصل ادب اصل جود صدر هدي روي دين
    خازن گنج وجود خواجه چرخ برين
  • ساحت کويش حرم خلق نکويش ارم
    خازن گنج کرم دست درافشان او
  • به زير چشم سرين سپيد او ديدم
    چنانکه بيند درويش گنج سلطان را