نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
1658 مورد در 0.00 ثانیه یافت شد.
ويس و رامين
کجا رامين که با تو مهربان گشت
به چشمت خاک راه
شايگان
گشت
به مرو
شايگان
مژده درافتاد
که آمد شاه موبد با دل شاد
به يک هفته به مرو
شايگان
شد
ز غم خسته دل و خسته روان شد
عماري دار چون باد روان شد
به سه هفته به مرو
شايگان
شد
چنان تير که بودش راه پرتاب
ز مرو
شايگان
تا مرز گوراب
سزد گر سنگدل خوانمت و دشمن
که راه
شايگان
بخشايي از من
ديوان قاآني
او گنج
شايگان
و منم آن گدا که هست
بر گنج باز ديده حسرت نگر مرا
ز فيض جود تو هر قطره فرومايه
ز پايه مايه صد گنج
شايگان
دارد
آنکه يک رشح کف او آشکارا صد هزار
گنج بادآورد و گنج
شايگان
مي آورد
ابرکي بخشد به سايل نقد گنج
شايگان
ابرکي بارد به جاي قطره در شاهوار
به طرف عارض هريک دو زلف غاليه سا
دو اژدها به سر گنج
شايگان
بينم
ديوان مسعود سعد سلمان
نه کوه بيستون را با زخم تو توان
نه گنج
شايگان
را با بذل تو يسار
تا حمله برد جود تو بر گنج
شايگان
با کس نياز نيز نپيوست کارزار
نخواست ماندن اگر گنج
شايگان
بودي
بماند اين سخن جانفزاي تا محشر
موجود شد ز کوشش تو در شاهوار
معلوم شد ز بخشش تو گنج
شايگان
گريد همي نياز جهان بر عطاي تو
خندد همي عطاي تو بر گنج
شايگان
به عطاها بسي تهي کردي
شايگان
گنج ها يکان و دوکان
مهرگان آمد به خدمت شهريارا نزد تو
در ميان بوستان بگشاد گنج
شايگان
زمين چه گفت به يک بخششم تهي کردي
اگر سراسر پر گنج
شايگان
شدمي
ديوان عرفي شيرازي
اميد ابر اثر نقش پاي احسانت
دو گام زد بسر گنج
شايگان
آمد
بصحن باغ زگنجينه امانت او
بدوش ديده کشد گنج
شايگان
نرگس
بکام قافيه سنجان ز لذت سخنم
سزد که قافيه
شايگان
شود شيرين
برآستان تو صد گنج
شايگان
ريزد
چو آستينت اگر نامه ام بر افشاني
آن کو بقناعت مثل آمد او را
گر هيچ نه گنج
شايگان
ميبايد
گر متاع وصل شيرين را بدان نتوان خريد
بر دل پرويز گنج
شايگان
آيد گران
صفحه قبل
1
...
12
13
14
15
16
...
67
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن