نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
4899 مورد در 0.00 ثانیه یافت شد.
ديوان شاه نعمت الله ولي
نقد
گنج
عشق او دارم از آن
ساکن کنج دل ويران شدم
نعمت الله دارم اي درويش
گنج
سلطان انس و جان دارم
نعمت الله نقد
گنج
عشق اوست
هرکه نقد او بود او را چه کم
غم ندارم گر طلسم صورتم ديگر شود
گنج
معني يافتم ز افلاس ياران را چه غم
سينه اش بود محرم اسرار
در دلش بود
گنج
حق مدغم
از براي
گنج
عشقش کنج دل
چون سراي خويش ويران کرده ايم
مابهر کنجي گذر کرديم و گنجي يافتيم
تا نگردد آشکارا
گنج
پنهان کرده ايم
گنج
او در کنج ويران يافتيم
لاجرم گنجينه ويران کرده ايم
از دل ما جوي عشق او که ما
گنج
او در کنج ويران يافتيم
دلبر خود در دل خود ديده ايم
گنج
او در کنج ويران يافتيم
سالها در کنج دل ساکن شديم
گنج
او در کنج ويران يافتيم
اين سعادت بين که چون
گنج
قناعت شد پديد
خاتم ملک سليمان در گدائي يافتيم
گنج
او در کنج ويران ديده ايم
با تو کي گوئيم جائي يافتيم
از براي
گنج
عشقش روز و شب
ساکن کنج دل ويران شديم
ما نور قديميم که پيدا به حدوثيم
ما
گنج
وجوديم که از ديده نهانيم
گنج
ار طلبي کنج دل سيد ما جو
نقدي است درين گوشه ويران که چه گويم
گنج
و گنجينه و طلسم به هم
مي نمايد عيان ترا انسان
عشق تو گنجي و دل ويرانه اي
جاي آن
گنج
اين دل ويران من
هر کجا کنجي است گنجي در وي است
گنج
او در جمله اشيا بجو
نقد
گنج
کنج دل از ما بجو
آب رو جوئي درين دريا بجو
در دل ما نقد
گنج
ما طلب
از چنين گنجي بيا آن را بجو
گنج
او در کنج دل اي جان بجو
جان فدا کن حضرت جانان بجو
گنج
او در کنج دل مي جو مدام
غير گنجش در دل ويران مجو
با
گنج
عشق مخزن قارون به پولکي
با ملک فقر ملک سليمان به نيم جو
گنج
و گنجينه و طلسمي تو
هر چه خواهي ز خويشتن مي جو
صفحه قبل
1
...
99
100
101
102
103
...
196
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن