باب پنجم- در سخاوت مذهب منسوخ

از ثقات مروي است که مردم در ايام سابق سخاوت را پسنديده داشته اند و کسي را که بدين خلق معروف بوده شکر گفته اند و بدان مفاخرت نموده فرزندان را بدين خصلت تحريض کرده اند. اين قشم را چنان معتقد بوده اند که اگر مثلا شخصي گرسنه يي را سير کردي يا برهنه يي را پوشاندي يا درمانده يي را دست گرفتي از آن عار نداشتي و تا به حدي در اين باب مبالغه کردندي که اگر کسي اين سيرت ورزيدي مردم او را ثنا گفتندي، و قطعا او را بدين سبب عيب نکردندي. علماء در تخليد ذکر او کتب پرداختندي و شعرا مدح او گفتندي.
استدلال اين معني از آيات بينات مي توان کرد که من جاء بالحسنه فله عشر امثالها، لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون. و از حضرت رسالت مروي است که :«السخي لايدخل النار و لو کان فاسقا».
عزيزي در اين باب گفته است:
بزرگي بايدت دل در سخا بند
سر کيسه به برگ گندنا بند