بيا که در چمن انتظار آب نماند
جمال شاهد اميد در نقاب نماند
زبسکه چشمه اميدنم نداد برون
فريب تشنه لبان نيز با سراب نماند
کدام مسئله شرع در ميان افکند
که عقل معرفت آموز در جواب نماند
هدايتي که ز تزوير امتان عناد
اميد معرفت آموزي از کتاب نماند
عنايت تو چنان زد صلاي معموري
که در ديار محبت دل خراب نماند
ته پياله حسن ترا مه کنعان
چنان کشيد که رشحي بآفتاب نماند
بده بدست عناني عنان عرفي را
مبين که نيم قدم در ره صواب نماند