شماره ٢٩٩: دلم ز گوشه گلخن بطرف باغ آمد

دلم ز گوشه گلخن بطرف باغ آمد
مگر خزان شد و وقت نواي زاغ آمد
به بلبلان چمن بعد ازين که گوش کند
که عندليب قفس ديده بباغ آمد
دليل خانه سياهي روزگار اين بس
که آفتاب درين خانه با چراغ آمد
مگر وظيفه عرفي نداد باده فروش
که سوي صومعه مخمور و بي دماغ آمد