شماره ٢٣٣: مرا ز غمکده سينه داغ ميرويد

مرا ز غمکده سينه داغ ميرويد
ز بزمگاه محبت چراغ ميرويد
تو پاي کعبه رو آماده کن که در هر گام
هزار خضر براه سراغ ميرويد
بهشت گو که تماشا کند که حسن ترا
ز باغ لاله واز لاله باغ ميرويد
هزار کعبه خراب مزار کشته دوست
کزان سلامت ، ازين درد و داغ ميرويد
نسيم باغ که بر مغزم استخوان افشاند
که روضه روضه گلم از دماغ ميرويد
مگر ترانه عرفي کسي بگلشن برد
که بانگ درد ز دستان زاغ ميرويد