شماره ٢٢٠: دلي کز حسن آن گل در نظر گلزارها دارد

دلي کز حسن آن گل در نظر گلزارها دارد
اگر برگ گلي باشد درونش خارها دارد
دليل عصمت زاهد نداني زهد وتقوي را
که او در پرده اسلام ودين زنارها دارد
نداند عشق هر منصور دم را لايق کشتن
وگرنه اورسنها بافتست و دارها دارد
من و ديري که شوق ناوک صيدافکني آنجا
تذروان حرم را بر سر ديوارها دارد
اگر بادي وزد چون شعله بر من عشق ميلرزد
ازين معلوم ميگردد که با من کارها دارد
ز منع انده وتکليف خوشحالي در آزار است
ز ياران شکوه عرفي از چنين آزارها دارد