شماره ١٣٠: گذشت وبرمن عاجز ببين چه حال گذشت

گذشت وبرمن عاجز ببين چه حال گذشت
که شاهباز بمرغ شکسته بال گذشت
ز غمگساريم اي دوستان بياساييد
که دردها ز فسون کارها زفال گذشت
ملال عالميان دمبدم دگر گونست
منم که مدت عمرم بيک ملال گذشت
همين بسست دليل بقاي عالم عشق
که يکشب غم او در هزار سال گذشت
بباغ طبع تو عرفي که خلد ونار يکيست
هران نسيم که بگذشت برنهال گذشت