شماره ١٢١: ايما واشارت نه باندازه راز است

ايما واشارت نه باندازه راز است
اين رشته باريک نپيچي که دراز است
عشق آفت سلطان بود آرايش بنده
اين سلسله در نسخه محمودواياز است
يا رب تو نگهدار دل خلوتيان را
کان مغبچه مستست ودر صومعه باز است
خونابه حسرت چکدم از مژه هرگاه
بينم که خداوند کسي بنده نواز است
زين قهقهه عيش که با کبک دل ماست
باور نتوان کرد که در چنگل باز است
هر چند که عرفي پي تحقيق شتابد
مشتاب ز دنبال که او بيهده باز است