شماره ٩٠: مگر زمانه اسير کمند آه منست

مگر زمانه اسير کمند آه منست
که ناز بالش اميد تکيه گاه منست
ز ديدن تو هوس پاک بين شود درعشق
دمي که حسن تو آلوده نگاه منست
صحيفه اي که نگردد به آب رحمت پاک
گمان برم که سيه نامه گناه منست
دوعالم از اثر شعله جمالت سوخت
بجز متاع محبت که درپناه منست