شماره ٦١: اميد صلحم ازآن ناشکيب ايوبست

اميد صلحم ازآن ناشکيب ايوبست
که دشمن آشتي انگيز ودوست محجوبست
همين عطيه بهر حال خوشدلي دارد
که هر چه رفت بعنوان خيرمحسوبست
تهي بساطي اين عهد بين که بي من وتو
زمانه نازکش وآفتاب محبوبست
نسيم پيرهنش هوش مي برد ورنه
برود نيل زکنعان دوگام يعقوبست
خبر نيافته عرفي زطبع نازک دوست
زبان بگز قلم ،اينجا نه جاي مکتوبست