شماره ٥٢: نازنده جهان ازتو بآرايش آفت

نازنده جهان ازتو بآرايش آفت
اي آفت آسايش و آسايش آفت
تا ديده فلک شيوه آفتگري از تو
يک لحظه نياسود ز فرمايش آفت
بايد همه آفت شد اگر امت عشقي
راضي نشود عشق بآلايش آفت
چندان که دلم آفت عشقت طلبيدست
در حوصله عشق تو گنجايش آفت
آراستي از آفت نازت دل عرفي
اي ناز دل آراي تو آرايش آفت