اي پندگو دلم مخراش اين فسانه چيست
مردم زغيرت اين سخن محرمانه چيست
نازم بتوسن ستم او که هيچگاه
آگه نشد که چاشني تازيانه چيست
گر غمزه ات مراد اسيران نميدهد
حوروملک شهيد درين آستانه چيست
طوف حريم کعبه دل فيض ميدهد
اي طاير حرم غرض از طوف خانه چيست
نالم چنان بدرد کزو خون چکد ولي
دل گويدم چو بي غميست اين ترانه چيست
من مست غوطه درته درياي آتشم
آگه نيم که شعله کدام و زبانه چيست
عرفي شکايت از ستم چرخ بي غميمست
شرمي زاهل دردبدار اين فسانه چيست