اي بخوبي از همه خوبان عالم خوب تر
شيوه حسن و جمالت هر يک از هم خوب تر
آدمي، گر يوسف مصرست، مانند تو نيست
اي تو از مجموع فرزندان عالم خوب تر
رنگت از مي حالتي دارد، که از گل خوشترست
و آن عرق بر عارض پاکت ز شبنم خوب تر
خوب تر شد روي گلگونت، بدور خط سبز
آري، آري، باغ باشد سبز و خرم خوب تر
ملک جان، تسليم سلطان خيالش شد، که هست
کشور ما بر چنين شاهي مسلم خوب تر
کاسه کاسه با سگانت مي خورم خون جگر
زآنکه مي خوبست و با ياران همدم خوب تر
تشنه لب بوسد هلالي خاک آن در، ز آنکه هست
خاک پاي پاک آن کو ز آب زمزم خوب تر