با من اول آن همه رسم وفاداري چه بود؟
بعد ازان بي موجبي چندين جفاگاري چه بود؟
مرحمت بگذاشتي، تيغ جفا برداشتي
آن محبت ها کجا شد؟ اين ستمگاري چه بود؟
مردم چشمم ز آزارت بخون آغشته شد
نور چشم من، بگو: کين مردم آزاري چه بود؟
من نمي گويم که: چندين دشمني آخر چراست؟
ليک مي پرسم که: اول آن همه ياري چه بود؟
زان دو گيسو، گر خدا قيد گرفتاران نخواست
اين همه ترتيب اسباب گرفتاري چه بود؟
گر نبود، اي شوخ، آهنگ دلازاري ترا
بي جهت با عاشقان آهنگ بيزاري چه بود؟
سوي خود خواندي هلالي را و راندي عاقبت
عزت او را بدل کردن باين خواري چه بود؟