من با تو يکدلم، سخن و قول من يکيست
اينست قول من که شنيدي، سخن يکيست
بگداختم، چنانکه اگر سر برم بجيب
کس پي نمي برد که: درين پيرهن يکيست
خواهم بصد هزار زبان وصف او کنم
ليکن مقصرم، که زبان در دهن يکيست
ماه مرا بزهره جبينان چه نسبتست؟
ايشان چو انجمند و مه انجمن يکيست
صد بار از تو شوکت خوبان شکست يافت
خسرو هزار خسرو لشکر شکن يکيست
بر خاستست نقش دويي از ميان ما
ما از کمال عشق دو جانيم و تن يکيست
در درگهت رقيب و هلالي برابرند
طوطي درين ديار چرا با زغن يکيست؟