اين تازه گل، که مي رسد، از بوستان کيست؟
نخل کدام گلشن و سرو روان کيست؟
باز اين نهال تازه، که سر مي کشد بناز
سرو کشيده قامت نازک ميان کيست؟
اي دل، ز تير ابروي پر فتنه اش منال
تو تير را ببين و مگو کز کمان کيست؟
دشنامها، که از تو رساندند قاصدان
دانستم از اداي سخن کز زبان کيست
گر افگنند پيش سگت بعد کشتنم
داند ز بوي درد که: اين استخوان کيست
افسانه شد حديث من، آخر شبي بپرس
کين گفتگو، که مي گذرد، داستان کيست؟
از آه گرم سوخت هلالي و کس نگفت:
دودي که بر فلک شده از دودمان کيست؟