ماه من، عيدست و شهري را نظر بر روي تست
روي تو چون ماه عيد و ماه نو ابروي تست
روشن آن چشمي که ماه عيد بر روي تو ديد
شادي آن کس که روز عيد در پهلوي تست
مي رود هر کس بطوف عيد گاه از کوي تو
من ز کويت چون روم؟ چون عيد گاهم کوي تست
در صباح عيد، اگر مشغول تکبيرند خلق
بر زبانم از سحر تا شام گفت و گوي تست
گر بيندازي خدنگي از کمان ابرويت
بر دل و بر سينه من منت ابروي تست
روز عيد و مايل خوبان ز هر سو عالمي
ميل من از جمله خوبان عالم سوي تست
هر کسي هندوي خود را شاد سازد روز عيد
شاد کن مسکين هلالي را، که او هندوي تست