بيار وعده خلافم گر اتفاق افتاد
نخست گوشزدش اين پيام خواهم کرد
که تا کيم به فسون گويي آنچه مي خواهي
به صبح اگرچه نکردم به شام خواهم کرد
خدا گواست که گر آنچه گرفته ام نکني
ز حرف تلخ تو را تلخکام خواهم کرد
ز هزل شربت زهرت به کام خواهم ريخت
ز هجو جرعه خونت به کام خواهم کرد
همين نه هجو تو بي آبروي خواهم گفت
که قصد جان تو بي ننگ و نام خواهم کرد
اگر بزودي زود آنچه گفته ام کردي
ز هجو تيغ زبان در نيام خواهم کرد
بر آستان شب و روزت مقيم خواهم شد
به خدمتت گه و بيگه قيام خواهم کرد
همين نه بلکه تو را با وجود اينهمه نقص
ز مدح غيرت ماه تمام خواهم کرد
ز نيت خودت آگاه ساز تا من هم
ازين دو کار بدانم کدام خواهم کرد