سفله جهان، اي پسر، چو چشمه شور است
چشمه شور از در نفايه ستور است
خانه تاري است اين جهان و بدو در
ره گذر ديده ني چو ديده مور است
فردا جانت به علم زور نمايد
چونان کامروز کار تنت به زور است
دانا گر چشم سر ندارد بيناست
نادان گر چشم هشت يابد کور است
آتش با عاقلان برابر آب است
بستان با جاهلان برابر گور است